loading...
فقط طنز
مرتضی بازدید : 7 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

به دختر خاله م زنگ زدم ميگم:سلام!

 

ميگه:سلام کردنت تو حلقم!!

 

ميگم:خوبي؟؟

 

ميگه:احوال پرسيت تو حلقم!!

 

ميگم:چه خبر؟؟

 

ميگه:خبر پرسيدنت تو حلقم!!!

 

ميگم:بسته ديگه لوس بيشعور بي مزه!!

 

ميگه:عصبانيتت تو حلقم!!!

 

گوشي رو از عصبانيت قطع کردم اس ام اس داده ميگه:قطع کردنت تو حلقم!

مرتضی بازدید : 18 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (1)

مکان خوابگاه:نوبت کیه چایی دم کنه
بچه ها:کی چایی میخوره تو این گرما؟
وقتی من با لیوان چایی میام تو اتاق
بچه ها:نمیدونی چهار نفریم یه لیوان چایی دم کردی بیشعور؟ 

  لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.....

مرتضی بازدید : 8 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

 باور کن

“من” تنهاترین ضمیر دنیاست و “ او ” خوشبخت ترین ضمیر دنیا

چون “ تو ” را دارد . . .

.

.

.

سخت است

“او” کردنِ “تویى” که همه زندگى “من” بود !

.

.

.

ﻫﻤــــﻮﻥ ‫‏ﭼﻨﺪ‬ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ

ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ

ﻭ ﺑﻔﻬـــــــــﻤﻢ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ

ﺍﻣـــــــﯿﺪﻭﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺩﻧﯿـــــــﺎﻡ

ﺑــــــﺎﻭﺭﮐﻦ . . .

.

.

.

بزرگترین روانشناسان دنیایند ، دو چشمت

این قدر که امیدوارم می کنند ، به زندگی . . .

.

.

.

لبانت قند مصری ، گونه هایت سیب لبنان را

روایت می کند چشمانت آهوی خراسان را

من از هر جای دنیا هرکه هستم عاشقت هستم

به مهرت بسته ام دل را ، به دستت داده ام جان را . . .

.

.

.

به من شلیک کن

حتی اگر به هدف هم نزنی

برایت خواهم مرد . . .

مرتضی بازدید : 22 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (1)



با دیدن این عکس و پاسخ دادن به آن راز و رمز شخصیت خود را پیدا کنید.
به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران ؛ تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟


- یک درخت

- یک آبگیر (برکه)

- آدمها

- یک تکه ابر

- یک ماشین

لطفا به پاسخ ها نگاه نکنید .اول خودتان حدس بزنید این صحنه چه چیزی کم دارد .
پاسخ ها در ادامه مطلب.............

 

فقر

مرتضی بازدید : 8 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

فقر



روزی یک مرد ثروتمند پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد

مردمی که در انجا زندگی می کنند چقدر فقیر هستنند.

انها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردنند.



در راه بازگشت ودر پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید:

نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟

پسر پاسخ داد عالی بود پدر!....

پدر پرسید:ایا به زندگی انها توجه کردی؟

پسر پاسخ داد: فکرکنم!

پدر پرسید چه چیز یاد گرفتی؟



پسر کمی اندیشید و بعد به ارامی گفت:

فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و امها چهارتا.

ما در حیاطمان فانوس های تزعینی داریم و انها ستارگان را دارند.

حیاط ما به دیوارهایش محدود میشود اما باغ انها بی انتهاست!



در پایان حرف های پسر زبان مرد بند امده بود. پسر اضافه کرد:

متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم!ش

تعداد صفحات : 22

درباره ما
طنز،مطالب طنز،طنز خنده دار،تصاویر طنز،جوک
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 173
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 52
  • آی پی دیروز : 33
  • بازدید امروز : 220
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 222
  • بازدید ماه : 284
  • بازدید سال : 307
  • بازدید کلی : 3,428